کد مطلب:318951 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:931

غیبت صغری
هنگامی كه امام حسن عسكری (ع) وفات یافت نوبت امامت به آخرین گوهر تابناك خاندان پیامبر، حضرت مهدی (ع) رسید، هر چند كه آن بزرگوار در میان خلق ظاهر نمی شدند اما افراد مورد اعتمادی مرتب خدمت ایشان رسیده و مسائل و مشكلات شیعیان را عرضه نموده و راهنمائی ها و فرمان های آن پرتو فروزنده الهی را به مردم ابلاغ می كردند.

این اشخاص كه از نظر ایمان و پرهیزكاری و اعتماد و وثوق، زبده ی مسلمانان آن دوره بودند، واسطه ی بین مردم و آن حضرت بشمار می رفتند و راهنمائی های آن حضرت را به
موقع به مردم می رساندند.

مطالعه حالات و درك میزان ایمان و تقوای این افراد از طرفی عظمت وجودی ایشان را روشن می كند، و از طرف دیگر ما را با امام زمان (ع) بیشتر آشنا می سازد، زیرا در لابلای گفتار ایشان - كه از معتمدترین و موثق ترین یاران ائمه (ع) به شمار می آیند - نشانه هائی از آن بزرگوار می یابیم.

از میان نواب امام زمان (ع) چهار تن، مشهورتر و خاص تر بودند، كه واسطه بین امام (ع) و عموم مردم بوده و به نواب اربعه معروفند. ما برای آنكه نسبت به جلالت و بزرگی مقام ایشان بیشتر آگاه شویم شرح مختصری از هر یك می نگاریم. [1] .

1 - عثمان بن سعید عمروی: این شخص جلیل القدر نه تنها نائب امام زمان (ع) بلكه وكیل امام حسن عسكری (ع) و نیز حضرت هادی (ع) بوده و بسیاری از امور شیعیان به توسط او سر و سامان یافته است؛ امام دهم حضرت هادی (ع) درباره وی به شیعیان خود می فرمود:

«این ابوعمرو - عثمان بن سعید - شخصی موثق و امین است، هر چه برای شما بگوید از من می گوید و آنچه به شما برساند از من اداء كرده است.» [2] .

این نیابت تا سال 254 كه سال وفات حضرت هادی (ع)
است ادامه یافت؛ همچنین در احادیثی كه از امام یازدهم (ع) رسیده، شخصیت وی به گونه ای اصیل و والا ترسیم شده است، مثلا در سخنانی از آن حضرت كه خطاب به شیعیان خود فرموده، می خوانیم:

«این ابوعمرو موثق و امین است، مورد وثوق امام گذشته بوده و مورد وثوق من در حیات و ممات من است، آنچه برای شما گوید از من گفته و آنچه به شما ادا كند از من ادا كرده است.» [3] .

هم او با چنین كارنامه ی درخشانی، پس از رحلت امام حسن عسكری (ع) نایب امام دوازدهم می گردد.

خود حضرت صاحب الزمان (ع) در سوگ وی، پسرش محمد بن عثمان را چنین تسلیت می دهند:

«انا لله و انا الیه راجعون - تسلیم فرمان و راضی به قضای الهی هستیم، پدرت با سعادت زیست و با افتخار مرد، خدا او را رحمت كند و به اولیاء خود و سروران خود ملحق سازد، او پیوسته در آنچه او را به خدا و اولیائش نزدیك می نمود، تلاش و كوشش داشت، خداوند روی او را با طراوت گرداند.» [4] .

2 - ابوجعفر محمد بن عثمان: این شخص دومین نایب خاص امام زمان (ع) می باشد، علاوه بر آن نایب امام یازدهم
نیز بوده، درباره او گفته اند:

«بزرگی شأن و علو منزلتش در نزد شیعیان، مشهورتر از آنست كه محتاج به بیان و گفتگو باشد.» [5] .

امام حسن عسكری (ع) درباره او و پدرش - عثمان بن سعید - به یكی از یاران خود فرموده است:

«عمروی و پسرش هر دو موثقند، آنچه آن دو به تو رسانند از من رسانده اند و آن چه برای تو بگویند از من گفته اند، پس گوش به كلام آنها بده و ایشان را اطاعت نما، زیرا كه هر دو موثق و امین ما هستند.» [6] .

خود امام زمان (ع) درباره ی وی فرموده است:

«وی مورد وثوق من و نامه او به منزله ی مكتوب من است.» [7] .

3 - ابوالقاسم حسن بن روح نوبختی: ابوجعفر محمد بن عثمان، دومین نایب امام زمان (ع) درباره ی وی گفته است:

«این حسین بن روح بن ابوبحر نوبختی جانشین من، و میان شما و حضرت صاحب الامر سفیر و وكیل و مورد وثوق و طرف اطمینان اوست، پس شما در امور خود به وی مراجعه نمائید و در كارهای مهم خود به او اعتماد داشته باشید، من این مأموریت
را داشتم و آن را ابلاغ نمودم.» [8] .

همچنین شیخ طوسی (علیه الرحمه) درباره ی وی فرموده است: «ابوالقاسم حسین بن روح نزد دوست و دشمن داناترین مردم بود.» [9] .

درستی نیابت حسین بن روح مخالفین را نیز به اعتراف آورده است، شامغانی كه یكی از مدعیان دروغین نیابت بوده و حسین بن روح بنا به فرمانی از امام زمان (ع) دروغگوئی او را در در دعوی نیابت برملا كرده است، ناگزیر از اعتراف گشته و چنین می گوید:

«میان من و خدا سزاوار نیست كه جز راستگوئی از امر او - حسین بن روح - چیزی بگویم، با اینكه جنایت او نسبت به من بزرگ است، این مرد از جانب امام زمان (ع) برای كاری از كارها منصوب گشته و شیعه را نمی رسد كه از وی روی گرداند.» [10] .

4 - ابوالحسن علی بن محمد سیمری: این شخص جلیل القدر آخرین نایب خاص حضرت امام زمان (ع) است، وفات او مصادف با نیمه شعبان سال 329 هجری است. جناب حسین به روح نیز او را به عنوان نایب امام معرفی كرده است، و آخرین توقیعی كه به نواب اربعه، از طرف امام زمان (ع) رسیده، خطاب به این جناب است؛ در این توقیع از فوت علی
بن محمد و مسدود شدن باب نیات نیز خبر می دهد:

«بسم الله الرحمن الرحیم - ای علی بن محمد سیمری، خداوند پاداش برادرانت را در سوگ تو بزرگ گرداند، چه كه تو تا شش روز دیگر خواهی مرد، پس به كارهای خود رسیدگی كن و به هیچكس به عنوان جانشین خود وصیت منما كه غیبت كامل واقع شده است، من آشكار نمی شوم مگر بعد از اجازه پروردگار عالم، و این بعد از گذشت زمان ها و قساوت دلها و پر شدن زمین از ستم خواهد بود؛ عنقریب در میان شیعیان كسانی پیدا می شوند كه ادعا می كنند مرا مشاهده كرده اند، آگاه باش كه هر كس پیش از خروج سفیانی و صیحه ی آسمانی دعوی «مشاهده» كند، دروغ گو است و افترا می بندد و لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم» [11] .

چنانكه ملاحظه می شود سخن در زمینه مسدود شدن باب نیابت خاصه ای است كه علی بن محمد سیمری آخرین فرد آن بود، در این توقیع هر كس كه ادعای بابیت و مشاهده كند یعنی بگوید كه هر لحظه بخواهد می تواند امام (ع) را دیدار كند، دروغگو خوانده شده است، و در زمان غیبت كبری نیز، هیچ كس از باریافتگان بحضور مقدس امام زمان (ع) را
چنین ادعائی نبوده است.

نواب اربعه با وجود آنكه در كمال اعتماد و اطمینان مردم بودند و نه در تقوا و پرهیزكاری و نه در علم و ایمان ایشان، كوچكترین تردیدی نمی توان روا داشت، اما تا كرامت حضرت صاحب الامر، كه دلیل راستگوئی و صحت نیابت آنها بود از آنها آشكار نمی گردید، مردم گفتار آنها را می پذیرفتند. [12] .

نواب خاص مشكلات و پرسشهای دانشمندان شیعه را به امام زمان (ع) عرضه می داشتند و آن حضرت پاسخهای لازم را بتوسط همان نایبان بصورت توقیع هائی بایشان می رساندند.

در این توقیعات، حساس ترین و دشوارترین مسائل و موضوعات اعتقادی شیعه روشن گردیده است.

یكی از این مسائل موضوع تكلیف شیعیان در رویارویی با پدیده های تازه است، اینكه وظیفه مردم در دوران غیبت، آن هنگام كه با مسائل نوپدید مواجه می شوند، چیست؟

امام زمان (ع) در توقیعی كه برای یكی از برگزیدگان و بزرگان شیعه، موسوم به «اسحاق بن یعقوب» صادر می كنند، وظیفه و راه و روش شیعه را در دوران غیبت امام بازگو نموده اند» این دستورالعمل قرنهای متمادی است كه اجرا می گردد و یكی از دلائل جامعیت و جاودانگی آئین اسلام
نیز می باشد.

اسحق بن یعقوب در نامه ای كه توسط دومین نایب خاص به امام زمان (ع) می رسد، از مسائل مختلفی سؤال می كند كه یكی از آنها موضوع مورد بحث ماست؛ امام می فرمایند كه باید در آن مسائل به كسانیكه واقعا گفتار ما را دانسته آنها را روایت می كنند مراجعه كرد:

«اما مسئله ی پیشامدهایی كه در آینده روی خواهد داد، پس باید كه برای دانستن حكم آنها به راویان گفتار ما مراجعه كنید كه یشان حجت من بر شمایند و من نیز حجت خدا بر ایشانم.» [13] .

دیگر توقیعات آن بزرگوار هم كه در عصر غیبت صغری صادر گردیده هر كدام راه گشاینده مشكلی و آموزنده ی دریای معرفتی بیكران است و تمامی این توقیعات توسط نایبان حضرتش بدست خواهندگان و جویندگان می رسیده است.

آری نواب اربعه كه در كمال ایمان و اعتماد و وثوق و اطمینان بوده اند، سالیانی دراز واسطه ی فیض بین امام و مردم بودند تا آنكه در سال (329) هجری این طومار بسته شد و بر اساس مشیت الهی، غیبت كبرای امام زمان (ع) آغاز گردید، همان غیبتی كه از مدتها پیش پیامبر و امامان شیعه
خبرش را داده اند و مسلمانان در آن دوره آزمایش می گردند، تا هنگامیكه حضرتش بفرمان پرودرگار توانا ظهور كرده و لباس تحقق بر آرمان های الهی بپوشاند!

[1] نام و نشان بقيه ي نايبان امام زمان (ع) در كتابهاي رجال و از جمله تنقيح المقال ممقاني جلد اول صفحه 200 آمده است.

[2] غيبت، شيخ الطائفه ابي جعفر محمد بن الحسن الطوسي، صفحه 215: «هذا ابوعمرو الثقة الامين» ما قاله لكم فعني يقوله و ما اداه اليكم فعني يؤديه».

[3] همان مدرك، صفحه ي 215:

«هذا ابوعمرو الثقة الامين ثقة الماضي و ثقتي في المحيا و الممات فما قاله لكم فعني يقوله و ما ادي اليكم فعني يؤديه».

[4] تاريخ الغيبة الصغري، محمد الصدر، صفحه - 401 «انا لله و انا اليه راجعون، تسليما لامر و رضاء بقضائه عاش ابوك سعيدا و مات حميدا، فرحمه الله و الحقه باوليائه و مواليه عليهم السلام فلم يزل مجتهدا في امرهم ساعيا فيما يقربه الي الله عز و جل و اليهم نضر الله وجهه و اقال عثرته.».

[5] تنقيح المقال ممقاني، جلد سوم صفحه 149.

[6] غيبت شيخ طوسي صفحه 219 «العمروي و ابنه ثقتان فما اديا اليك فعني يؤديان و ما قالا لك فعني يقولان فاسمع لهما و اطعهما فانهما الثقتان المأمونان».

[7] همان مدرك صفحه 220 «فانه ثقتي و كتابه كتابي».

[8] تاريخ الغيبه الصغري، محمد الصدر صفحه 407.

[9] غيبت شيخ طوسي صفحه 236.

[10] بحارالانوار، علامه مجلسي، كتاب الغيبة، باب 21 به نقل از غيبت شلمغاني.

[11] غيبت شيخ طوسي صفحه 243 و 242.

«بسم الله الرحمن الرحيم يا علي بن محمد السيمري أعظم الله اجر اخوانك فيك فانك ميت ما بينك و بين ستة ايام فاجمع امرك و لا توص الي احد فيقوم مقامك بعد وفاتك فقد وقعت الغيبة التامة فلا ظهور الا بعد اذن الله - تعالي ذكره - و ذلك بعد طول الامد و قسوة القلوب و امتلاء الارض جورا و سيأتي لشيعتي من يدعي المشاهدة الا فمن ادعي المشاهدة قبل خروج السفياني و الصيحة فهو كذاب مفتر و لا حول و لا قوة الا بالله العلي العظيم.».

[12] خرايح - قطب الدين راوندي، به نقل بحارالانوار علامه مجلسي ج 13 باب 21.

[13] كشف الغمة ج 3 المناقب الفصل الثالث صفحه 456 مترجمه

«و اما الحوادث الواقعة فارجعوا فيها الي رواة حديثنا فانهم حجتي عليكم و انا حجة الله عليهم».